حیوه طیبه

حیوه طیبه

زندگی پاک ، زندگی جاودانه و بدون مرگ است
حیوه طیبه

حیوه طیبه

زندگی پاک ، زندگی جاودانه و بدون مرگ است

مستی مرگ

هوالحی  

 

وَجَاءتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِکَ مَا کُنتَ مِنْهُ تَحِیدُ  (ق 19) 

 

سکره الموت یعنی مستی مرگ ! 

حال چرا از مستی شراب نمی ترسیم اما از مستی مرگ می ترسیم؟؟ 

باز همان نادانی و دلبستگی 

 

مستی مرگ هر روز رخ می دهد اما غافلیم آقای طباطبایی مفسر المیزان می گوید در کیش مهر ، پرستش به مستی است . عرفا وقتی مرگ را می چشیدند وجد و شعف و شادی به سراغ آنها می آمد . 

 

مستی مرگ به نوعی تعطیلی ذهن است مواد مخدر و خواب بدون رویا و شیرین نوعی مرگ هستند زیرا ذهن را موقتا در حالت standby  قرار می دهند. ذکر خدا هم همین خاصیت را دارد و هر چقدر این ذکر بیشتر ذهن را ساکت کند بیشتر لذت بخش است. نماز علی که درد تیر را حس نمی کند نوعی مرگ و عروج است نوعی انالله و انا الیه راجعون است.  

چرا از مرگ می ترسیم؟؟

هوالممیت 

 

علت عمده جهل است و به تبع آن دلبستگی به دنیا و عدم دلبستگی به آخرت است. 

 

از دیدگاه ما مرگ را تجربه می کنیم و اتفاقا خیلی هم لذت می بریم اما نام آن را مرگ نمی گذاریم بلکه به آن می گوییم مستی ، نشئگی ، بی خیالی ، خواب و..... 

در قرآن مرگ نوعی شراب است که باید همه بنوشند (کل نفس ذائقه الموت) انبیاء35

شراب هم در ابتدا بدمزه است اما در دنباله مستی و نشئگی و حال خوش پدید می آید.  

مرگ و زندگی

هوالمحیی  

 

از نگاه من  

 

دنیا و آخرت دو جهان از یک جهان هستند مانند شب و روز که با هم شبانه روز را تشکیل می دهند . زندگی دنیا لیله القدر است و زندگی آخرت یوم القیامه است و لیله القدر و یوم القیامه دو جزء شبانه روز الهی هستند و دائما تکرار می شوند. 

دنیا ظاهر جهان و آخرت باطن آن است و در قرآن هر دو کلمه مساوی آمده و ظاهرا هر کدام 115 بار تکرار شده است.  

انسان نمی تواند در آن واحد دو زندگی را داشته باشد مرگ دنیوی تولد اخروی است و تولد دنیوی مرگ اخروی است. کسی که به باطن سفر می کند از ظاهر می گذرد و کسی که به ظاهر می رود از باطن می گذرد.

شب قدر بی پایان است

هوالحی 

 

والعصر 

 

خداوند به زمان قسم می خورد و این زمان فانی نیست زمان دنیوی نیست . این زمان حقیقی است که در شکم خود زمان دنیوی را هم دارد  

یوم القیامه و لیله القدر داریم و هر دو تا بی نهایت ادامه دارند و هر دو از جنس حقیقی هستند بر عکس روز و شب دنیوی. 

 

وقتی یک شب بیش از سی هزار شب (هزارماه) است یعنی بی نهایت است و وقتی روز قیامت بیش از 50 هزار سال است یعنی بی نهایت است. اساسا حقیقت مرز ندارد  

 

زندگی طیبه

بسم الله الرحمن الرحیم  

والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین امنوا  ....

 

خداوند قسم می خورد به زمان که زمان عمر انسان در حال کم شدن است مانند یخی که دارد آب می شود و کوچک و کوچکتر تا نابودی اما.... 

یک عده که ایمان به خدا دارند عمر آنها جاودانه است و نمی میرند. 

 

مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً  (نحل 97)

هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاکیزه‏اى حیات [حقیقى] بخشیم  

 

ایمان به انسان یک زندگی می دهد که از جنس زندگی دنیوی نیست و آلوده به مرگ نمی شود و لذا عمر مادی هر انسانی ذوب و محو و نابود می شود اما مومن همزمان بطور موازی از یک زندگی پنهانی و پاکی برخوردار است که مرگ پذیر نیست 

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحْیِیکُمْ  (انفال 24)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید چون خدا و پیامبر شما را به چیزى فرا خواندند که به شما حیات مى‏بخشد آنان را اجابت کنید  

 رسول خدا هم ماموریت دارد که انسان ها را زنده کند و به آنها یک زندگی اضافی بدهد که با نابودی زندگی سراب گونه ی دنیوی آن زندگی ادامه دارد