حیوه طیبه

حیوه طیبه

زندگی پاک ، زندگی جاودانه و بدون مرگ است
حیوه طیبه

حیوه طیبه

زندگی پاک ، زندگی جاودانه و بدون مرگ است

ویژگی های حیات طیبه


ثمره حیات طیبه، ابدی و ماندنی است و نابودی و فرسودگی در آن راه ندارد. در همین آیات مورد بحث در سوره نحل، خدای تعالی پس از آنکه فرمود: عهد الهی را نفروشید، چرا که بهره عنداللّه برای شما نیکو و پسندیده یا بهتر است.


پس از طلاق زندگی کنید

چیستی حیات طیبه

یکی از اسرار قرآنی و حقایق عرفانی، «حیات طیبه» اولیای خداست که تنها یک بار در قرآن مجید، به صراحت از آن سخن به میان آمده، اما در جای جای قرآن اشارات بسیاری به آن شده است. حیات طیبه یا زندگی اولیاء اللّه، پیراسته از هر ناپسندی، کژی، بدی، ناراستی و زشتی است؛ چرا که در محضر او و در مقام قرب خداوندی، جای برای این امور نیست. «حیات طیبه» در آیه 97 سوره نحل آمده است؛ «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مَن ذَکَر أَوْ أُنثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَلَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یعْمَلُونَ؛ هر کس، از مرد یا زن، کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه ای، حیات می بخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند، پاداش خواهیم داد»(نحل/ 97). راه یافتن به عالم «عنداللّه» پاداش صبر و بردباری مؤمنانی است که عهد و پیمان خدا را نشکسته و آن را به بهای ناچیز نفروخته اند ؛ پس به نتیجه ای بهتر از عملشان می رسند. این نتیجه و پاداشِ بهتر از عمل، که در اثر عمل صالح مشروط به ایمان نصیب هر زن و مردی می شود، «حیات طیبّه» است؛ زندگی پاک از هرگونه نابودی و کمبودی که ناکامی و بیم و اندوه آن را ناگوار می کند. حیات طیبه معناى وسیعى دارد. حیاتى دور از هر نگرانى و تلخ‏کامى، حیاتى همراه با قناعت و پرهیز از افراط و تفریط، حیاتى سرشار از معنویت و ایمان و احسان به خلق، حیاتى به دور از غفلت، سهو و نسیان و.... . پس برای نیل به چنین سعادتی، باید به وحی الهی دستاویز شد و از وسوسه های شیطان گریخت؛ زیرا شیطان بر مؤمنان اهل توکل هیچ نفوذی ندارد

  ادامه مطلب ...

حیات طیبه ایمانی


 

http://www.islahweb.org/sites/default/files/imagecache/700x700/women/images/2012/islahweb-women-5936-1339237889.jpg


در قرآن کریم «حیات طیبه» تنها در یک سوره آمده است. آنجا که می فرماید: «مَن عَمِلَ صالحاً مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی وَ هُوَ مؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حیوةً طَیّبةً وَ لَنَجزِیَنَّهُم اَجرَهُم بِاَحسَنِ ما کانُوا یَعمَلونَ؛[1] هر کس عمل صالح انجام دهد، در حالی که مومن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه می بخشیم، و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام دادند خواهیم داد» توضیح مختصری در مورد عمل صالح که در آیه به آن اشاره شده است خواهیم داشت. عمل صالح آن چنان مفهوم وسیع و گسترده ای دارد که تمام فعالیت های مثبت و مفید و سازنده را در همة‌ زمینه های علمی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و نظامی و مانند آن شامل می شود.

از اختراع دانشمندی که برای کمک به انسان ها سال ها زحمت کشیده گرفته، تا مجاهدت های شهید جان بر کفی که در صحنة مبارزة حق و باطل آخرین قطره های خون خود را نثار می کند و از درد و رنجی که مادر با ایمانی به هنگام آوردن نوزاد و سپس برای تربیت او متحمل می شود گرفته، تا زحماتی که دانشمندان برای نوشتن کتاب های پرارجشان می کشند، همه را فرا می گیرد. از بزرگترین کارها همچون رسالت انبیاء تا کوچکترین برنامه ها همچون کنار زدن یک سنگ کوچک از وسط جاده همه در این مفهوم وسیع جمع است.در حدیثی از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می خوانیم:

«اذا مات ابن آدم انقطع امله الا عن ثلاث: صدقة جاریة، علم ینتفع به و ولد صالح یدعو له؛[2] هنگامی که فرزند آدم از دنیا می رود امید او از همه چیز بریده خواهد شد، مگر از سه چیز: صدقات جاریه (آثار خیری که در خدمت مردم و در راه خدا در جریان است) و علم و دانشی که مردم از آن بهره می گیرند، و فرزند صالح که برای او دعا می کند» چرا که همة‌ اینها برای خدا و در راه او هستند و رنگ ابدیت دارند و نمونة‌کوچکی از اعمال صالحه به شمار می آیند.بحث دیگر در مورد حیات طیبه این است که مفسران در معنی «حیات طیبه» (زندگی پاکیزه) تفسیر های متعددی آورده اند: بعضی آن را به معنی روزی حلال تفسیر کرده اند. بعضی به قناعت و رضا دادن به نصیب، بعضی به رزق روزانه، بعضی به عبادت توام با روزی حلال، و بعضی به توفیق بر اطاعت فرمان خدا و مانند آن. ولی مفهوم حیات طیبه آن چنان وسیع است که همة این موارد را شامل می شود.[3] علامه طباطبایی در تفسیر گران سنگ المیزان چنین گفته است: «در جملة ... فَلَنُحیِینَّهُ حَیاةً طیّبةً» حیات، به معنای جان بخشیدن به چیزی و افاضه حیات به آن است. پس لفظ این جمله با صراحت دلالت دارد بر این که خدای تعالی مومنی را که عمل صالح کند به حیات جدیدی غیر آن حیاتی که به دیگران نیز داده زنده می کند و مقصود این نیست که حیاتش را تغییر می دهد، مثلا حیات خبیث او را مبدل به حیات طیبی می کند که اصل حیات همان حیات عمومی باشد و صفتش را تغییر دهد، زیرا اگر مقصود این بود کافی بود که بفرماید:

«ما حیات او را طیب می کنیم» ولی این طور نفرمود، بلکه فرمود: «ما او را به حیاتی طیب زنده می سازیم.»لذا روشن می شود که حیات طیب در این دنیا آشکار است. یعنی، خدای تعالی حیاتی ابتدائی و جداگانه و جدید به او افاضه می فرماید. و این آیه با آیة 122 سورة مبارکة‌ انعام روشن و تبیین خواهد شد که می فرماید: «اَوَمَن کانَ مَیتاً فَاَحیَیناهُ وَ جَعَلنا لَهُ نوراً یمشی به فی الناس...؛ آیا کسی که مرده بود و ما او را زنده کردیم و نوری برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم آمد و شد می کند مثل کسی است که... »[4]نتیجة‌ بحث اینکه، هر که ایمان به خدا و معاد داشته باشد، مرد باشد یا زن در صورتی که نیکوکار باشد در دنیا زندگی دلچسپ و در آخرت بهتر از آنچه کرده، پاداش خواهد دید.

و مشخص شد که حیات طیبه می تواند مفاهیم بسیار وسیعی را داشته باشد با توجه به این که در دنبال آن، سخن از جزای الهی به نحو احسن به میان آمده استفاده می شود که حیات طیبه می تواند یک مصداقی مربوط به دنیا باشد و جزای احسن مربوط به آخرت.در پایان مناسب است قسمتی از دعای روز عرفة امام سجاد ـ علیه السّلام ـ که در آن حیات طیبه خواسته شده و در ادامة‌ آن تفسیر و چگونگی حیات طیبه استفاده می شود، ذکر شود: آن حضرت به خدا عرض می کند: «فاحینی حیوة طیبة تنتظم بما ارید و تبلغ ما احب من حیث لا اتی ما نکره و لا ارتکب ما نهیت عنه؛[5] خدایا مرا با زندگی پاکیزه (حیات طیبه) زنده بدار که به آنچه می خواهم پیوسته شود و به آنچه دوست دارم پایان یابد در صورتی که آنچه را نمی پسندی بجا نیاورم و آنچه را نهی کرده ای مرتکب نشوم.»در روایتی از امیر المومنان علی ـ علیه السّلام ـ در ذیل آیة مورد بحث آمده که می فرماید: «و سُئِلَ عن قوله تعالی «فلنحیینّه حیاة طیبة فقال هی القناعة؛[6] از امام پرسیدند:

منظور از جملة «فلنحیینه حیاة طیبة» چیست؟ فرمود: قناعت است.توضیح اینکه، بدون شک مفهوم این تفسیر محدود ساختن حیات طیبه به قناعت نمی باشد؛ بلکه بیان مصداقی بسیار روشن است، چرا که اگر تمام دنیا را به انسان بدهند ولی روح قناعت را از او بگیرند همیشه در آزار و رنج و نگرانی بسر می برد، و به عکس اگر انسان روح قناعت داشته باشد و از حرص و آز و طمع برکنار گردد، همشه آسوده خاطر و خوش است.معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:1. علامة طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمة سید محمد باقر موسوی همدانی، انتشارات دفتر انتشارات اسلامی، جلد 12، ذیل آیة مورد بحث.2. استاد مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ناشر، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1376 ش، جلد 11، ص 395.3. آیة‌ الله هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ناشر، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزة‌ علمیة قم، 1378 ش، جلد 9، ص 525.4. سید علی اکبر قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ناشر. انتشارات بنیاد بعثت تهران، 1370 ش، جلد 5، ص 496.

-------------------

 

[1] . نحل/ 97.[2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1376 ش، چاپ پانزدهم، جلد 11، ص 391.[3] . ر. ک: تفسیر نمونه، ج 11، ص 394.[4] . طباطبایی، سید محمد حسینی، تفسیر المیزان، ترجمة سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعة مدرسین حوزة‌ علمیة، جلد12، ص 491.[5] . صحیفة کاملة سجادیه، با ترجمه و شرح سید علی نقی فیض، دعای عرفه، (47)، رقم 118.[6] . نهج البلاغه، با ترجمة محمد دشتی، حکمت شمارة 229.



منبع

دنیای ویرانه

هوالحق 

خانه از پای بست ویران است 

خواجه در بند نقش ایوان است 

  

زندگی دنیا بر پایه ی توهم است و سرابی بیش نیست اما ما و بزرگان ما نقشه ی آبادی دنیا را می کشیم دنیایی که هیچگاه آباد نیست و اگر هم آبادی دیدیم باز هم سراب است.   

 

پس چکنیم ؟؟؟؟ 

 

ما باید دنبال آخرت باشیم  و دنیا هم سایه ای از آخرت است . 

چون که صد آمد نود هم پیش ماست. 

 

 

____________________________________________ 

نقدی بر این نوشته : 

 

دنیا مقدس است و مانند آخرت و اتفاقا آخرت سراب است و خیال و دنیا واقعیت ملموس  

_______________________________ 

ج: 

آنچه شما دنیا ی مقدس می گویید دقیقا آخرت است و دنیا موجودی ذهنی است منظور ما از دنیا ، جهان بیرونی نیست بلکه جهان خود ساخته ی درونی است . جهانی است که مولود فکر است و نه حواس پنجگانه ی بیرونی

 

زندگی خدایی

بسم الله الرحمن الرحیم


حضرت زینب که سلام خدا بر او باد می فرماید که من در واقعه ی عاشورا جز زیبایی ندیدم.(وما رایت الا جمیلا)


دیدن زشتی ، دیدن شر است و شر از ناحیه ی جهل است (طبق حدیث عقل و جهل) زیبایی از ناحیه ی عقل است و خیر هم همینطور که وزیر عقل است .


اگر کسی فقط عزاداری کند و گمان کند مثلا حسین (علیه السلام ) مرده است طبق نص قرآن به خطا رفته است و خداوند به روشنی می فرماید گمان نکنید شهداء مرده اند بلکه زنده اند و شما نمی فهمید. یعنی انسانی که بگوید و گمان کند حسین مرده است بی شعور است . و عزاداری برای مرده است و لذا ما باید استغفار کنیم.


خداوند قطعا از گناه مردم عادی می گذرد زیرا فوق طاقت آنهاست اما از خواص نمی گذرد زیرا می دانند که حسین زنده است و هر روز باید به او سلام کنیم و اگر بگوییم حسین مرده گویی گفته ایم خدا مرده است . رابطه ی ما با خدا هم مانند حسین یک طرفه است او صدای ما را می شنود اما ما نمی شنویم او می بیند و ما نمی بینیم.

درد شیعه درد فراق است و نه درد عزا و مردن امام حسین . کسی به معرفت برسد امام حسین را ملاقات می کند مانند ملاقات خدا !!!

ما مانند یعقوب در فراق یوسف ، در فراق حسین گریه کنیم و بدانیم که روزی وصال صورت می گیرد.

خداوندا ما را به وصال خود و دوستان خود برسان

محبت خود و دوستانت را در دل ما بیشتر و بیشتر کن تا از محبت دنیا در دل ما پیشی بگیرد.

درونی ترین جهان

به نام خدا


دنیا جهان خارج نیست بلکه درونی ترین جهان دنیاست و دنیا یک واقعیت خارجی نیست بلکه ذهنیتی ازجهان واقعی است .وقتی از این ذهنیت خارج شدیم ،واقعیت سیال را می بینیم . واقعیت رقصان و متحرک که دم به دم نو می شود.زندگی شور می یابد و به تبع آن شر می رسد. اما نه شر اخلاقی بلکه شر تکوینی .