حیوه طیبه

زندگی پاک ، زندگی جاودانه و بدون مرگ است

حیوه طیبه

زندگی پاک ، زندگی جاودانه و بدون مرگ است

تکرار

هی باید تکرار کنم تا این که از توهم بیرون بزنیم 

 

جهنم جایی نیست بلکه جهنم نوعی مرگ چشم و گوش و دل است. 

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ  

در حقیقت بسیارى از جنیان و آدمیان را براى دوزخ آفریده‏ایم [چرا که] دلهایى دارند که با آن [حقایق را] دریافت نمى‏کنند و چشمانى دارند که با آنها نمى‏بینند و گوشهایى دارند که با آنها نمى‏شنوند آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه‏ترند [آرى] آنها همان غافل‏ماندگانند (اعراف 179)  

 

در آیه ی فوق می گوید که جهنمیان غافلند یعنی چه ؟؟ 

گوش دارند اما از بس حواسشان پرت است نمی شنوند  

چشم دارند اما فکرشان جایی دیگر است و نمی بینند و قلب دارند اما یک قلب شلوغ و پلوق که حقیقت گمشده است  

 

گویی مانند حیوانات به زعم ما که چشم و گوش و دل دارد اما با همه ی این حرف ها از حال ما غافل است من را می بیند اما نمی شناسد و صدا را می شنود اما نمی فهمد و....

چراااااااااااااااااا؟؟ 

اوشو می گوید یک واسطه است که نمی گذارد حقیقت دیده شود .و نام آن را می گذارد آدم وسطی یا ذهن !!!!!!!!!! 

حذف کردن آدم وسطی!

نوع نگاه شما به هر موضوع بستگی به خودتان دارد نه به موضوع. راه برای درک مناسب واقعیت لازم است که یاد بگیرید چگونه در لحظه و با حضور نگاه کنید و چطور دخالت ذهن را حذف کنید. اگر بتوانید به نقطه‌ای برسید که ذهن خود را از پیش داوری برحذر کنید و به طور مستقیم به موضوعات نگاه کنید نوع نگاهتان عوض می‌شود. در غیر این صورت تمام مشاهده شما به واسطه ذهنتان انجام می‌شود و هرگز نگاهی مستقیم و عمیق به موضوع ندارید. نگاهی که ریشه ذهنی دارد مملو از قضاوت و انتظارهای مختلف است و هرگز خلوص ندارد.

دخالت ذهن در مشاهده موضوعات دردسرزا است. چرا که ذهن فقط رویا خلق می‌کند. ممکن است این رویاها زیبا و هیجانی هم باشند. زندگی در رویاها باعث می‌شود که در دنیایی غیر واقعی زندگی کنیم چرا که هر ذهنی دنیای خود را دارد.

دستور

با نگاه کردن به موضوعات ساده شروع کنید. مثلاً نگاه کردن به یک گل. موقع نگاه کردن فقط به طور ساده "ببینید". با خودتان نگویید: چه قشنگه! یا چقدر زشت است! از کلمات برای تعبیر و تفسیر استفاده نکنید. فقط نگاه کنید. در این زمان حس می‌کنید که ذهن چقدر دوست دارد تا چیزی بگوید و خودش را جلو بیندازد. به ذهنتان بگویید: "ساکت، بگذار نگاه کنم". فقط نگاه کنید.

این مراقبه در ابتدا قدری سخت است. ابتدا با موضوعاتی شروع کنید که خیلی در آنها نقشی ندارید. مطمئناً خیلی سخت است که به همسرتان نگاه کنید و در عین حال اجازه ندهید تا هیچ کلمه‌ای در ذهتنان نقش ببندد! چون ارتباط شما با این شخص خیلی عمیق است. بنابراین برای تمرین باید از موضوعات ساده شروع کرد. یک درخت، یک گل، آفتاب در حال طلوع، پرنده‌ای که در حال پرواز است یا تکه ابری در آسمان. بعد از مدتی می‌توانید به سمت موضوعات احساسی و عمیقتر حرکت کنید.

هرقدر ذهن خود را در زمان مشاهده کمتر درگیر کنید، درهای بیشتری در زندگی به رویتان باز می‌شود و یاد می‌گیرید تا اتفاقات را رویاگونه مشاهده نکنید.

اوشو: کتاب هسین هسین مینگ

ترجمه: رضا صادقی- مرداد هشتاد و شش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد